فسقلی نوشتی به زندگی


تو عادتت غافلگیر کردنه
اما میشه دفعه بعد که خواستی این کار رو بکنی
یه کم بار مثبتش رو بیشتر کنی؟

نصیحت


همیشه یکی هست که دردش از درد تو بیشتر باشد
اما این بدان معنا نیست که تو دردی نداری

دریا


آرامشش آسمانی
و
عصبانیتش برزخی است

گام


سخت تر از برداشتن قدم اول، پیگیری و ادامه دادن قدمها به صورت یکنواخت و مداوم است
جوگیر هم که بشوی قدم اول را برمیداری

تخمی


تا چند سال پیش فکر نمیکردم تخمی تر از پرتقال* چیز دیگری هم پیدا شود

این روزها تقریباً هیچ چیز غیرتخمی وجود ندارد









* پرتقال نژاد تخمی

نیاز


دستان سرد و مرطوبش را هیچ وقت دوست نداشت
تا
روزی که تب کرد

یقین


مطمئن باش
اگر ایمان داشته باشی و تلاش کنی
به آرزوهایت میرسی
حتی اگر در شب بارش شهابها
آسمان ابری باشد

ابی


حرمتش را از بین بردی
مست چشمانت را می گویم
که برایم چیز دیگری بود





ویدئو کلیپ نوشت: ابی! چی بودی؟ چی شدی؟

تنهایی


به گمانم خدا هم دیر یا زود معتاد می شود
زیرا خیلی تنهاست

؟!


نمیدانست مثل علامت تعجب باشد و محکم بایستد، پرغرور
و یا مانند علامت سئوال که سرش به پایین است و به زیر پایش می نگرد و به آنچه که بر رویش ایستاده است

امروز



امروز عجله دارم و تمام چراغهای قرمز پیش پایم سبز می شوند

درد


دردناک است طنین صدای باز و بسته شدن دریچه های دو لتی و سه لتی در فضای جمجمه ای خالی

شیره ای


- سلام
- سلام
- خوبی؟
- مرسی خوبم. تو بهتر شدی؟
- من؟ مگه چ ِم بود؟
- چایی زیاد میخوردی

خوددرهم بینی


برای اهدافم میجنگم تا پیروزی!!!!!!!
به گمانم در موقع نوشتن این جمله دچار توهم موضعی شده بودم
شاید هم دروغ گفتم
شاید هم واقعاً میجنگم و اکنون که حال جنگیدن ندارم، به خودم شک کرده ام

احساس میکنم دچار اختلال شناخت شخصی شده ام


خوددرهم بینی ام عود کرده است

درختان هم مدیریت میخوانند



همیشه شاخه هرس نشده درخت آن سمت خیابان بدجور توی ذوقم میخورد
همیشه با خودم میگفتم: این همه زیبایی با این شاخه ای که عین دسته بیل از فرق سر این درخت بیرون زده ضایع شده

امروز در این آفتاب تند و سوزان پاییزی تنها سایه ای که تا این سمت خیابان کشیده شده بود و می توانستم به آن پناه ببرم سایه همین دسته بیل برآمده از فرق سر آن درخت بود
که من کسی که همیشه در دلم به او غر میزدم را پناه داد


یاد اصل " زائد اما لازم" درس مدیریت افتادم

خوشبختی


خوشبخت کسی است که راه قدردانی از خدمت دیگران را بلد است و شادی دیگران را به قدر شادی خود حس می کند




دوست نوشت: اگه بخوای همینطوری ادامه بدی هیچ وقت طعم خوشبختی رو نمیچشی.. سعی کن از زندگی لذت ببری.. حتی ویکتوریا هم اینو فهمید

نمیشود که خر از کره گی دم نداشته باشد، می شود؟


میخواستم بنویسم شانس موقعی که منتظرش هستیم به سراغ آدم نمی آید
شانس میتواند در استادیوم آزادی هنگام دیدن مسابقه استقلال- راه آهن و هنگام حرص خوردن از موقعیتهایی که پی در پی به هدر می رود به سراغ آدم آید
می خواستم بنویسم که شانس هایی را که به سراغمان می آید نادیده نگیریم

میخواستم... اما ...
امروز پشیمان شدم
نمیدانم شانس است که به سراغم آمده یا کسی مرا گیرآورده

هرچندبه دومی اعتقاد بیشتری دارم.. اما دنبال اولی هم میروم نکند بعدها متوجه شانس بودنش شوم




کوئتز نوشت:
Max Born: Chance is a more fundamental conception than causality.

Albert Einstein: The formulation of a problem is often more essential than its solution, which may be merely a matter of mathematical or experimental skill. To raise new questions, new possibilities, to regard old problems from a new angle, requires creative imagination and marks real advance in science.


Buckminster Fuller:
You never change things by fighting the existing reality. To change something, build a new model that makes the existing model obsolete.

-

تضاد


تنهایی را دوست دارم اما نه وقتی تو نیستی







تصویر نوشت: نمیدونم چرا این عکس منو یاد بردیا میندازه