درختان هم مدیریت میخوانند



همیشه شاخه هرس نشده درخت آن سمت خیابان بدجور توی ذوقم میخورد
همیشه با خودم میگفتم: این همه زیبایی با این شاخه ای که عین دسته بیل از فرق سر این درخت بیرون زده ضایع شده

امروز در این آفتاب تند و سوزان پاییزی تنها سایه ای که تا این سمت خیابان کشیده شده بود و می توانستم به آن پناه ببرم سایه همین دسته بیل برآمده از فرق سر آن درخت بود
که من کسی که همیشه در دلم به او غر میزدم را پناه داد


یاد اصل " زائد اما لازم" درس مدیریت افتادم